تنها زندگي مي كنم؛
آنجا! ساختمان عرشيا، طبقه هفتم، واحد نه؛ همان كه پرده هايي به رنگ سبز چمني دارد و شما…
مي دانم كه عصرها ساعت 17:30 از مقابل ساختمان ما مي گذريد و معمولاً 24 قدم كه برداشتيد به خيابان اصلي مي رسيد منتظر تاكسي مي شويد و مي رويد، مطمئناً به محل كارتان مي رويد ديگر! اما خب گاهي وقت ها هم انگار ديرتان مي شود مثل دوشنبه ي هفته ي گذشته، تمام كوچه را تا ابتداي آن دوان دوان طي كرديد در كمتر از 2 دقيقه و رفتيد!
اكثر مواقع هم حوالي ساعت 12:00 ظهر بر ميگرديد و همان مسير قبلي را طي مي كنيد مو به مو، در آن حد كه حدس مي زنم وقت رفتن اگر به كَفِ كفش هايتان كمي رنگ بزنيد تا رَدش بماند و وقت برگشت نيز هم؛ گام هايتان درست همان جا قرار مي گيرند كه عصرها قرار گرفته اند!
تا يادم نرفته اين را هم بگويم، تركيب رنگ لباس هايتان هم خيلي خوب است، شما سليقه ي خاصي داريد، حتي در مورد چيزهاي كوچك، مثل دستبند هايتان و يا حتي شاخه گل هائي كه پنج شنبه ها وقتي برميگرديد به همراه داريد.
راستش چند روز قبل از همسايه ها در مورد شما پرس و جو كردم اما تقريباً هيچ كدامشان نام و نشاني از شما نداشتند و تنها فقط تعدادي از آن ها مي گفتند كه شما را ديده اند البته به آن ها حق مي دهم شغل شما و ساعت رفت و آمدتان طوري است كه كمتر شما را مي بينند.
ببخشيد، من هميشه اين قدر زياد صحبت نمي كنم و تمام اين ها را گفتم تا بگويم ((به من اجازه مي دهيد عاشقتان بشوم؟))
مي دانيد مدت زيادي است كه دلم برايتان مي زند! وقتي پشت پنجره منتظرتان مي ايستم تا از محل كارتان بيآئيد و يا گام هايتان…
——————————————–
1. تو/ دنيا/ خدا و خيلي چيز هاي ديگر!/ بدهكاريد به من/ آغوشتان را!
69 دیدگاه
Comments feed for this article
دسامبر 13, 2012 در 4:47 ب.ظ.
تلخك
الحمدلله هنوز عاشق شدن احتیاج به مجوز و پروانه خاصی نداره..
لایکلایک
دسامبر 13, 2012 در 10:34 ب.ظ.
blindday
همين جوري پيش بريم احتمال مجوز داشتن هست!
لایکلایک
دسامبر 13, 2012 در 4:54 ب.ظ.
سیمرغ گسترده پر
Reblogged this on کورمالی.
لایکلایک
دسامبر 13, 2012 در 10:33 ب.ظ.
blindday
خيلي خيلي لطف كرديد دوست من…
واقعن متشكرم..
غافلگير شدم
لایکلایک
دسامبر 13, 2012 در 10:50 ب.ظ.
سیمرغ گسترده پر
برایِ بیانِ احوالاتِ عشق
برخی میپندارند باید مثنوی گفت،
ولی این نوشته ساده و انسانی است.
من هم خوشم امد
🙂
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 11:01 ق.ظ.
blindday
خيلي متشكرم دوست من…
نظر لطف شماست و اين كه شما زيبا و خوب مي بينيد و اين نوشته چنگي به دل نمي زند به واقع
باز هم ممنونم..واقعاً غافلگير شدم
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 10:52 ق.ظ.
Ali Banijamali
آفرین ، خیلی خوب و جسورانه بود … این رو برای خودش بنویس و بگذار توی مسیرش .
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 11:05 ق.ظ.
blindday
ممنونم، جز نظر لطف شما چيزي ديگري نيست.
حسي تعليق داره واسم اين كه بذارم تو راهش! كه بخنده! كه به شوخي بگيره ؟ كه و كه و كه…
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 1:56 ب.ظ.
ضعيفه اى از اندرونی
هیچوقت بهش نزدیک نشو. سعی نکن از نزدیک عاشقش بشی. بذار تا ابد یه تصویر زیبا بمونه واست.
با تصویرش عشق بازی کن.
آدما از نزدیک خیلی هم خوب نیستن.
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 3:35 ب.ظ.
blindday
خب، رو چشم 🙂
تصوير سازي از عشق…ياد حرفاي حسن عباسي افتادم كه مي گه اين نوع تصوير سازي ها از انحرافات جنسيه كه دوول غربي به وسيله ي اون قصد تخريب فرهنگ ايران رو دارن 🙂 🙂 🙂
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 5:28 ب.ظ.
ضعيفه اى از اندرونی
=)))))
گه خوردن. ما شرقی ها از همشون فاسد تریم!
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 5:54 ب.ظ.
blindday
عصباني! 🙂
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 8:25 ق.ظ.
ضعيفه اى از اندرونی
فراتر از عصبانی.
تخمی
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 9:01 ق.ظ.
blindday
اخه چرا!؟
😦
اي بابا!!!
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 5:33 ب.ظ.
ضعيفه اى از اندرونی
الان خوبم! :)))))
دیگه تخمی نیستم!
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 8:21 ب.ظ.
blindday
وضعيت وخيم بودآآآ
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 8:03 ق.ظ.
mErsAd
از سلسه مباحث زنای ذهنی استاد تاثیر گرفته این قصد تخریب :ی
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 9:37 ق.ظ.
blindday
🙂
خب شما هم حرفاش رو شنيدي؟
خيلي تخيلي فكر ميكنه
لایکلایک
دسامبر 20, 2012 در 11:15 ب.ظ.
سیمرغ گسترده پر
ازخنده به آنچه تُخمیست
چرا به آنچه « تخمی هست » میخندیم، و آنرا به چشم خواری می نگریم ؟
http://www.jamali.info/Bword/jeld_4_1-1.doc
لایکلایک
دسامبر 20, 2012 در 11:33 ب.ظ.
blindday
سلام دوست من.
فكر كنم لينك مشكل داره
لایکلایک
دسامبر 21, 2012 در 12:01 ق.ظ.
سیمرغ گسترده پر
این لینک را امتحان کنید:
http://www.jamali.info/zal/?page=jeld_4_1-1
از داخلِ ایران فکر کنم بهتره با فیلترشکن هم چک کنید.
لایکلایک
دسامبر 25, 2012 در 9:14 ق.ظ.
blindday
با فيلتر شكن و بديون فيل تر شكن…
از وي پي ان تا فريگيت و تور…
و خيلي از مرورگرها امتحان كردم اما
صفحه رو فوربيدن ميده!!!!
لایکلایک
دسامبر 26, 2012 در 11:47 ق.ظ.
سیمرغ گسترده پر
1- ازخنده به آنچه تُخمیست
http://www.dota.clansbr.com.br/cgiproxy/nph-proxy.pl/010000A/http/www.jamali.info/zal/=3fpage=3djeld_4_1-1
2 – ازخنده به آنچه تُخمیست
https://scusiblog.org/proxy/nph-proxy.cgi/y0/687474703a2f2f7777772e6a616d616c692e696e666f2f7a616c2f3f706167653d6a656c645f345f312d31
با ایمیل هم میتونم بفرستم، اگر اینها جواب نداد، یک ایمیل به من بدید تا براتون بفرستم.
لایکلایک
دسامبر 26, 2012 در 10:35 ب.ظ.
blindday
بلي كامل خواندم و لذت بردم…
لينك اول همچنان باز نمي شد اما دومي باز شد و خواندم و ياد گرفتم و چند جمله اش را يادداشت كردم…
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 8:31 ب.ظ.
پیمان
خویه که عاشق شدی. این یعنی میتونی از زندگی لذت ببری. نمیدونم چرا این وقتها یادگفته آنتونی رابینز میافتم(دوران راهنمایی و دبیرستان عشقم این بود که از دادا آنتونی کتاب بخونم).
آره میگفت: تمام تلاشت رو برای رسیدن به هدف بکن، شد! شد. نشد! به تخم چپ پسر نداشتت. آخ ببخشید، این دیوانگی داره به بی ادبی منجر میشه شما ببخش نه نبخش شما هم راحت باش چهار تا فحش به ما بده ببینیم فحش خوردن چه مزهایه.
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 8:38 ب.ظ.
blindday
اين واسم خيلي جالبه كه صرف كلمه ((عشق)) هنوزم اون قدر قدرت داره واسه يه دنيا تصوير و حادثه و ياد و خاطره 🙂
بله كاملن… رفتن رسيدن است، ساحل بهانه است…
خواهش مي كنم عزيز شما سرور مائي، چوب كاريمون نكن
چاكريم
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 8:42 ب.ظ.
پیمان
ما بیشتر
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 8:44 ب.ظ.
blindday
شما خيلي گلي…
لایکلایک
دسامبر 14, 2012 در 8:45 ب.ظ.
پیمان
چرا من رو تو این شرایط قرار میدی آخه؟
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 9:01 ق.ظ.
blindday
واقعيته برادر…شرايط نيست!
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 1:54 ب.ظ.
multioriented
نوشتهی زیبایی بود.
فک کنم 17:30 رو باید بکنید 7:30
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 8:20 ب.ظ.
blindday
ممنون نظر لطفته
همون كامنت بعدي درسته…
لایکلایک
دسامبر 15, 2012 در 1:55 ب.ظ.
multioriented
آها نه! همون 17:30 درسته انگار
لایکلایک
دسامبر 18, 2012 در 8:40 ب.ظ.
Ali
ریزههایی که پلاکوزای زمان میخورد …
لایکلایک
دسامبر 18, 2012 در 9:00 ب.ظ.
blindday
بلي….
لایکلایک
دسامبر 18, 2012 در 9:20 ب.ظ.
جوجه تیغی
خیلی خوب بود… خیلی
لایکلایک
دسامبر 18, 2012 در 9:36 ب.ظ.
blindday
خيلي به من لطف داري…خيلي
لایکلایک
دسامبر 19, 2012 در 8:36 ب.ظ.
ahkeintor
این کج و راست می روی باز چه خورده ای بگو…. ؟! 😐
وقتی که برای ساعت ها پشت پرده نیمه باز قائم شده ای ! 😦
لایکلایک
دسامبر 19, 2012 در 8:53 ب.ظ.
blindday
چيز خور نشدم! كلن نخورده مستم 🙂
نمي دوني بيكاري چه درد بديه….
لایکلایک
دسامبر 19, 2012 در 8:57 ب.ظ.
ahkeintor
آرع ! طولانی هم که بشه دیگه سرطانی میشه !
این پستتو که خوندم یاد تابستون افتادم !
به قول کیتی پری » سامر افتر هایسکول ون وی فرست مت» !
پشیمونم 😦 !
لایکلایک
دسامبر 19, 2012 در 9:07 ب.ظ.
blindday
ناتينگ الس متر!
و
بغض ما و ظلم ظلمت تا ابد ماندني نيست 🙂
لایکلایک
دسامبر 20, 2012 در 8:05 ق.ظ.
ahkeintor
بعله بعله ! احسنتتتتع : ) !
لایکلایک
دسامبر 20, 2012 در 12:32 ب.ظ.
blindday
😀
لایکلایک
دسامبر 24, 2012 در 11:41 ب.ظ.
koooootah
یه پست بود
با
هیچ جای خالی برای کامنت گذاشتن
لایکلایک
دسامبر 25, 2012 در 9:13 ق.ظ.
blindday
🙂
ديگه شرمنده نكن ما رو نظر لطفت خيلي زياده نسبت به من و اينجا…
لایکلایک
دسامبر 26, 2012 در 11:52 ب.ظ.
آلفو
هدر خوبی گذاشتی دوستم، دست هات رو دوست دارم. آه از دلبستگی
لایکلایک
دسامبر 27, 2012 در 9:16 ق.ظ.
blindday
سلام…
كجائي دادا؟
نيستي…
مچكرم…
لایکلایک
دسامبر 27, 2012 در 11:32 ق.ظ.
آلفو
درود دادا. خوبی خوشگل دادا؟ :دی
عزیزم خیلی دلم واسه ات تنگ شده بود. اما فرصت نبود. دوست داری خارج از اینجا در تماس باشیم داداشی؟
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 12:48 ب.ظ.
ریحانه
🙂
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 7:43 ب.ظ.
blindday
😀
600مين كامنت بلاگ بودي شما!
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 8:16 ب.ظ.
آلفو
عاشقتم که هنوز پست نذاشته می آی می خونی. دوست دارم هزار سال
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 9:55 ب.ظ.
blindday
🙂
مي تو وري وري ماچ!
اين كامنتت رو پا نوشت مي كنم…حتمن
لایکلایک
دسامبر 31, 2012 در 10:31 ب.ظ.
آلفو
🙂
لایکلایک
ژانویه 1, 2013 در 4:49 ق.ظ.
فاطمه
آنجا …
چه خوب پایم اینجا باز شد …
لایکلایک
ژانویه 1, 2013 در 8:47 ق.ظ.
blindday
سلام…
خوش اومديد….نظر لطف شماست
لایکلایک
ژانویه 1, 2013 در 2:40 ب.ظ.
ریحانه
خوبه ششصد و شصت و ششمی نشدم:) پیش اومده که میگم.
لایکلایک
ژانویه 1, 2013 در 4:03 ب.ظ.
blindday
:-d
خووو چشه! عدد به اين رندي!!!
لایکلایک
ژانویه 13, 2013 در 8:13 ق.ظ.
پیمان
کجایی برادر؟ نکنه که عاشق و معشوق دیگه وقت ندارن
لایکلایک
ژانویه 13, 2013 در 8:42 ب.ظ.
blindday
سلام…
زير سايه تم دادا…چاكريم
🙂
نه از اين خبرا نيست…ما زنده به انيم كه تنها بمانيم!
لایکلایک
ژانویه 30, 2013 در 4:38 ب.ظ.
ahkeintor
آقا میس یو ! کجایی داداش ؟ 😐
لایکلایک
فوریه 2, 2013 در 10:02 ق.ظ.
blindday
سلام..
خيلي فداتيم…
برميگردم…بزودي
لایکلایک
ژانویه 31, 2013 در 8:54 ق.ظ.
bienteha
fekr nakonam ejaye bede behet
لایکلایک
فوریه 2, 2013 در 10:02 ق.ظ.
blindday
مهم نيست…
زدست ديده و دل هر دو فرياد…
لایکلایک
فوریه 10, 2013 در 9:32 ب.ظ.
کاپیتان بابک
سلام. منم این نوشته رو دوست داشتم. دقت به دقایق کارهاش و اجازه گرفتن برای عاشق شدن…قشنگ بود
فضولی نباشه، چرا ادامۀ » آتشم می زند» را اینجا نمیذاری؟ (اگه نوشتی)
لایکلایک
فوریه 10, 2013 در 9:47 ب.ظ.
blindday
سلام دوستم…خوبي؟
ممنون و چشمات قشنگ ميبينه در غير اين صورت مطلب خاصي نيست!
((زندگي بي عنوان من)) رو خب طبيعتن نوشتم و به اون دوستاني كه خواستن رسوندم! در مورد اينجا گذاشتنش گفتم نذارم تا يه خاطره خوب بمونه ازش
😀
لایکلایک
فوریه 11, 2013 در 12:09 ق.ظ.
کاپیتان بابک
برا منم می فرستی؟
لایکلایک
فوریه 11, 2013 در 10:12 ق.ظ.
blindday
چشم….حتمن
لایکلایک
مارس 5, 2013 در 1:58 ب.ظ.
alireza (@turneralireza)
باید وبلاگتو بیشتر بخونم رفیق
لایکلایک
مارس 5, 2013 در 4:35 ب.ظ.
blindday
خواهش مي كنم…نظر لطفته
لایکلایک